من ازش راستش خوشم میاد اما چون از خودم مطمئن نیستم که بتونم که اذیت نکنم که محدودیتایی که دست و پام رو بسته گردن اونم نندازم اونم باهاشون قلاده نکنم صددرصد خودمو زدم به اون راه انگار که نمیدونم داره چی میگه خودشم همینجوری بود البته. ما یه دوستی داشتیم که این دوستشو فرستاده بود باهامون بازی کنه بعد ما از این یارو خوشمون نمیومد دکش کردیم بره بعد اون دوستمون اومد پرسید چرا دوستمو دک کردید؟ این کلا دوستمونو مجبور کرد دو بار جملهشو تکرار کنه که مثلا نمیشنوه. اونقد وضعیت بدی شد که من به دوستمون گفتم ما راستش با دوستت خیلی حال نمیکردیم برای همین. و فکر میکنم اون دوستمون لیاقتشو داشت که اینجوری رک باهاش حرف بزنیم و دست به سرش نکنیم. ولی حالا نمیدونم چرا نمیتونم رک بگم چی میخوام و چی نمیخوام شاید چون نمیدونم چی رو باید چجوری انجام بدم و چجوری کی باشم.